بسم الله الرحمن الرحیم
زندگی نامه شهید داوود تهمتن:
شهید قهرمان داود تهمتن در سال 1338 در خانواده ای مذهبی در روستای اسلام آباد(میانده) پا به عرصه وجود نهاد وی که سومین فرزند خانواده بود در اوان کودکی پدر بزرگوارش را از دست داد و از همان اول دست محبت خدای متعال را به سر خویش احساس کرد و دلگرم شد که اگرچه به عنوان واسطه فیض الهی از دست داده ولی از هم اکنون باخدا در ارتباط است و با امیدی به بلندای کوه ها در مسیر پرورش آن مبداٌ خیر و کمال رشد کرد در سن شش سالگی وارد دبستان گردید و سپس دوران راهنمایی را پشت سر گذاشت و تحصیل خود را در دبیرستان ادامه داد در این هنگامه از زندگی او بود که حرکت پر خروش مردم جهت سرنگون کردن طاغوت زمان آغاز شد و وی که کمتر از هیجده سال داشت با یاران وفادارش دل بیاد الله را به عنوان قطره ای از دریای خروشان امت به سیل جوشان اسلام سپرد و با آنها حرکت کرد وی از تشکیل دهندگان راهپیمائی ها بود و قدرت و شهادمتش دل های مبارزان را گرم می نمود اوائل انقلاب در یک حرکت جسورانه برای اولین بار در برابر چشمان پلیس شاه و دید صدها نفر مجسمه طاغوت را از بلندی به زیر انداخت در شهر و روستا برای سرعت بخشیدن به این حرکت الهی ظاهری شد و برای پخش پیام های حضرت امام (ره)و نوارها تلاش داشت پس از پیروزی انقلاب اسلامی از تشکیل دهندگان کمیته اجرای فرامین امام(ره) بود پس از گذشت زمانی از پیروزی انقلاب عظیم اسلامی با سرنگونی شاه خائن و بر آب شدن نقشه ابرقدرت ها جنگ را به کشور اسلامی تحمیل کردند در این زمان بود که داوود عزیز قلمش را به اسلحه تبدیل نمود و راهی جبهه گشت تا در آنجائی که قبول شده آن مدرسه یکی پس از دیگری مدرک نورانی خود را در حالی که آذین بندی به آیه:(ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون) گردیده اخذ می کنند و با آرامش به زندگی ابدی خود در جنت رضوان ادامه می دهند دریافت کند او روانه دیار عشق شد با جوش و خروش کم نظیری که در وی بود همچنین گرمی و صفای دلش موجب شد که بزودی به عنوان چهره ای آشنا با سایر رزمندگان ما نوس گردد و برای افراد مشوقی باشد برای اعزام به جبهه داوود عزیز پس از مدتی تلاش از سنگرها مانند آهنی آب دیده شد چه از نظر تجربه نظامی و هم از نظر معنویت عاشق خدا بود و فدائی امام و طرفدار روحانیت٬ دائم الوضو بود و نماز شب خوان٬ آرام بود و محکم و در یک کلمه شهید بود او در اغلب عملیات های نظامی که موجب فتح های بزرگ گردید شرکت فعلانه داشت چند بار در مصاف با کفار بعثی پس از یورش شجاعانه زخمی شد و در بیمارستان بستری گردید ولی شوق او به ماندن در کنار رزمندگان باعث شد که با پیکر مجروح و پای شکسته و تیر خورده عصا به دست در جبهه ظاهر گشته و با یاران فعالیت نماید او خانه را درجبهه ها می دانست پس از اعزام به تیپ مقدس33 المهدی(عج) همراه با چند تن از هم رزمانش گردان دلاورو مشتاق شهادت فجر راانتخاب نمودند که در تمام عملیات خط شکن و پیشتاز بود مهارتی که طی چند سال مبارزه پیدا کرده بود موجب می شد که مسئولیت های مختلفی را به وی بسپارند و بخوبی به انجام برساند او که توانسته بود در جبهه عشق قلب خود را مصفا کند نمی توانست بدون معشوق حقیقی بماند و به سویش پر نکشد چند ماهی قبل از عروسیش برای جاری نمودن سنت پیامبر عظیم الشان اسلام به عنوان یک وظیفه شرعی دیگر کانون گرم خانواده تشکیل داد و ازدواج نمود و چون عارف به این آیه قرآن کریم بود که:( انما الحیوة الدنیا الکعبه و لهو و ان توسنوا و تنقوا یونکم احورکم ولا یسنلکم اموالکم )(محمد 36) هنوز چند روزی از شب زفاف نگذشته بود که کبوتر وار اهل خانه را به خدا سپرد و راهی وادی عشق گردید ماموریت آخرش را در لشکر حضرت رسول (ص) که از رزمندگان تهرانی تشکیل شده است گذراند گفته بود دلم می خواهد غریبانه به شهادت برسم و بالاخره این عارف صادق در تاریخ 23 اسفند 1363 در عملیات پیروزمند و افتخار آفرین بدر در حالی که معاونت گردان انصار لشکر محمد رسول الله(ص) به عهده داشت ضمن یورش قهرمانانه به سپاه شیطان تا آخرین قطره خون از اسلام دفاع نمود و به لقاءالله محبوب خود شتافته و شهید شد و همچون حسین(ع) پیکرش نیز در کربلای ایران شرق دجله ماند تا شاهد مظلومیت منادیان اسلام باشد و در خاتمه جملاتی از زبان خودش که می فرماید اگر پاهایم از پیکرم جدا نشده بود آنها را به حالت دو بگذارند تا ببینند چگونه با جهش سریع و حرکت شتابد از به سوی معشوق روان بودم و اگر شهید گمنام شدم روزهای پنج شنبه(شب های جمعه) که می آئید گلزار شهدا رو به سوی کربلا کنید و برایم فاتحه بخوانید.خدایا به حق محمد و آل محمد(ص) همه ما را به مقام رفیع شهادت اعطا بفرما. خدایا بحق محمد و آل محمد(ص) قلب نازنین امام زمان حجت ابن الحسن (عج) از ما خشنود بگردان.خدایا به حق محمد و آل محمد(ص) رزمندگان اسلام را هر چه سریعتر به کربلای حسین(ع) برسان.روحش شاد و یادش گرامی باد
بسم الله الرحمن الرحیم
قسمتی ازوصیتنامه سردارشهیدداوودتهمتنی:
اگر پاهایم از پیکرم جدا نشده بود آنها را به حالت دو بگذارند تا ببینند چگونه با جهش سریع و حرکت شتابد از به سوی معشوق روان بودم و اگر شهید گمنام شدم روزهای پنج شنبه(شب های جمعه) که می آئید گلزار شهدا رو به سوی کربلا کنید و برایم فاتحه بخوانید.خدایا به حق محمد و آل محمد(ص) همه ما را به مقام رفیع شهادت اعطا بفرما. خدایا به حق محمد و آل محمد(ص) قلب نازنین امام زمان(عج) حجت ابن الحسن از ما خشنود بگردان.خدایا به حق محمد و آل محمد(ص) رزمندگان اسلام را هر چه سریعتر به کربلای حسین(ع) برسان...الهی آمین یارب العالمین